منتظر واقعي به سبب عشق و ارادت به مولاي خويش همة رنجها و دردهايش را به فراموشي ميسپارد تا هر لحظه، خود را بيشتر براي واقعة عظيم و ناگهاني ظهور آماده كند. انتظار فرج و ظهور آن حضرتبه فرمايش ائمه معصومين، عليهمالسلام، قائم اهلبيت، مهدي، عليهالسلام، است كه واجب است در زمان غيبتش انتظار كشيده شود و در ظهورش اطاعت گردد.
انتظار ظهور يعني: انتظار تحقق حق و عدالت، انتظار آمدن مصلح موعود و منجي عدالتگر و انتظار براي همة علامتها و نشانههاي ظهور.
منتظر واقعي به سبب عشق و ارادت به مولاي خويش همة رنجها و دردهايش را به فراموشي ميسپارد تا هر لحظه، خود را بيشتر براي واقعة عظيم و ناگهاني ظهور آماده كند.
امام صادق، عليهالسلام، فرمودهاند:
بدرستي كه ما را دولتي است كه خداوند هر وقت بخواهد آن را (روي كار) ميآورد، هر كس دوست ميدارد از اصحاب قائم، عليهالسلام، باشد بايد كه انتظار بكشد، از گناه پرهيز كند و با اخلاق پسنديده رفتار نمايد. پس هر گاه از دنيا برود و قائم، عليهالسلام، بپا خيزد، پاداش او همچون كسي خواهد بود كه دوران حكومت آن حضرت را درك كرده باشد.
انتظار، حركتي سازنده و زندگيبخش است كه ما را وا ميدارد به تلاش براي:
1. شناخت و معرفت حجّت خدا
2. كسب فضائل اخلاقي
3. تجديد عهد و پيمان با امام و مقتدا و مقام ولايت
4. آماده كردن زمينه براي ظهور امام عصر، عليهالسلام، و....
آيا اگر مهمان بزرگ و محترمي به ما وعده دهد كه در يكي از روزهاي هفته به منزل ما خواهد آمد، از همان آغاز هفته با فراهم كردن وسايل پذيرايي و تزيين منزل و فرش و اثاثيه مناسب، منتظر آمدنش نخواهيم بود؟
آگر قطعاً بدانيم كه آمدن او علامتهاي آشكاري دارد، چطور؟ نسبت بين مؤمنان منتظر و امام منتظران نيز چنين است.
امام سجاد، عليهالسلام، در وصف آنان ميفرمايد:
بدرستي كه اهل زمانِ غيبت او كه امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اويند از مردم همة زمانها بهترند... آنان بحق مخلصانند و راستي كه شيعيان ما هستند.
امام صادق، عليهالسلام، نيز فرمودهاند:
نزديكترين حالات بندگان نزد خداوند و بيشترين خشنودي او از آنان هنگامي است كه حجّت خدا را نبينند و جايگاه او را ندانند در حالي كه ميدانند كه حجّت خدا از بين نرفته است... و البته خداوند ميداند كه دوستانش به ترديد نميافتند.
فضيلت و ثواب انتظار آنچنان است كه امام سجاد، عليهالسلام، در دعاي عرفه، بعد از دعا براي امام زمان، عليهالسلام، بر منتظران درود فرستاده، براي آنان دعا ميكند و امام محمدباقر، عليهالسلام، ثواب منتظران را با ثواب روزهدارِ شب زندهدار برابر ميداند. پس واجب است كه امر صاحب و مولاي خويش را شب و روز انتظار داشته باشيم، در تمام طول سال آماده و چشم به راه آمدن آن عزيز دل باشيم و از ظهور او و رحمت خداوند نااميد نشويم كه:
برترين عبادت مؤمن انتظار فرج داشتن از خداوند است.
خدمت كردن و ياري رساندن به امام زمان (عليه السلام)
در وجود مقدس حضرت ولي عصر(عليه السلام) اموري جمع است كه هر كدام به تنهايي ما را بر آن ميدارد كه از ياري رساندن به امام و اطاعت از آن بزرگوار يك لحظه هم كوتاهي نكنيم. حضرت مهدي (عليه السلام) حق ولايت و جانشيني از جانب خدا و رسول او بر گردن ما دارد، حق ولينعمت و واسطة نعمت بودن، حق معلّمي بزرگ و عالمي هدايتگر، حق پدري مهربان و دلسوز... و حق تمام نعمتهاي ظاهري و باطني كه به بركت وجود آن عزيز از آن برخورداريم و شكر و سپاسش بر ما لازم است و تلاش در جهت ياري رساندن به آن حضرت يكي از راههاي اداي اين حق بزرگ و شكر اين نعمت گرانقدر است.
امام صادق(عليه السلام) در بين انواع عبادات آن را ترجيح داده و فرمودهاند:
اگر دوران او را دريابم تمام مدت زندگانيام او را خدمت خواهم كرد.
منظور از ياري كردن امام، اقدام كردن و همكاري نمودن در هر كاري است كه مورد نظر و خواست آن بزرگوار باشد، لذا چگونگي اين ياري كردن بر حسب زمانها و مكانهاي مختلف، تفاوت ميكند:
ياري كردن در دوران غيبتش به گونهاي خاص انجام ميگردد و در زمان حضورش نحوه ديگري دارد.
گاهي ياري كردن به وسيله پنهان داشتن اعتقاد به آن حضرت انجام ميشود و گاه با برپايي مجالسي براي يادآوري نام و ياد او و زماني به دعا كردن براي تعجيل در فرج و ظهورش. گاه با ياري دوستان و محبان و شيعيانش و گاهي با تأليف و نشر كتابها و....
البته ياري كردن وظيفه همه افراد است امّا در كار جمعي تأثيري هست كه در كار فردي نيست
اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) در يكي از خطبههايشان ميفرمايند:
اي مردم اگر شما از ياري كردن حق از پاي نمينشستيد و در كنار زدن باطل سستي نميكرديد، آنانكه بر شما نيرو يافتند، قوت نميگرفتند ولي شما همچون بنياسرائيل راه را گم كرديد و به جانم سوگند كه بعد از من سرگرداني شما چندين برابر خواهد شد از جهت اينكه حق را پشت سر نهاديد و به بيگانگان پيوستيد.
ياوران مهدي چنانكه در احاديث و روايات آمده است :
برادران پيغمبر خدا(ص) و گراميترين افراد امت او در قيامتند.
آنها برترين افراد در هر زمانند.
يقين آنها، قوي، ايمانشان، شگفتانگيز و صبرشان، عظيم است و ثواب عبادتهايشان چند برابر ميشود.
به خاطر آنها بلايا رفع ميشود و آسمان باران رحمتش را ميبارد ... و اينها فقط گوشهاي از فضايل و برتريهاي ياوران و خدمتگزاران واقعي مولايمان حضرت صاحبالزمان (عج) است.
پس شايسته است كه در اطاعت و خدمت به آن حضرت تلاش كنيم و بر تلاش و ياري خود دوام بخشيم و ياد آن عزيز را با طولاني شدن مدت آن فراموش نكنيم و از خدا بخواهيم تا ما را از ياوران واقعي حضرت مهدي (عليه السلام) قرار دهد.
تجديد بيعت با حضرت ولي عصر، عجّلالله تعالي فرجه الشريف
بيعت و تجديد عهد و ميثاق با پيغمبر، صلّيالله عليهوآله وسلم، و امام، عليهالسلام، در احاديث و روايات اسلامي از جمله واجباتي است كه بر گردن همه افراد، از مرد و زن نهاده شده است.
پيغمبر اكرم، صلّيالله عليهوآله وسلم، فرمودهاند:
هركس بميرد درحالي كه نسبت به امام مسلمين بيعتي بر گردن او نباشد به مرگ جاهليت مرده است .
در خطبه غدير نيز آمده است مأموريت الهي پيامبر، صلّيالله عليهوآله وسلم، و رسالت بزرگ ايشان زماني بهانجام رسيد كه دين اسلام را به فرمان خداوند در غدير خم كامل نمودند.
رسول خدا، صلّيالله عليهوآله وسلم، در اين روز همة امت را (چه كساني كه حاضر بودند و چه غائب) به بيعت با اميرمؤمنان، امام حسن، امام حسين و امامان از فرزندان حسين، عليهمالسلام، امر فرمود و عهد و پيمان به اطاعت ايشان را بر مردم واجب نمود، با وجود اينكه ائمه اطهار، عليهمالسلام، معاصر اهل آن زمان نبودند.
البته بيعت، گاه بهمعناي دست دادن است كه اگر در زمان حضور امام معصوم، عليهالسلام، طلب شود بر همه افراد واجب است كه اطاعت كنند.
از همينرو وقتي پيامبر اسلام، صلّيالله عليهوآله وسلم، در روز غدير و غير آن مسلمانان را به بيعت كردن با امام، عليهالسلام، فرا ميخواند، به آن سبقت ميگرفتند. حتي ايشان بعد از فتح مكه امر فرمود ظرف آبي آوردند، دست خود را در آن فرو برده، سپس آن را بيرون آورد، آنگاه به زنان فرمودند: دستهايتان را در اين آب فرو ببريد كه همين بيعت است.
و گاه بيعت با دل و زبان است، يعني تصميم قلبي محكم و ثابت بر اطاعت امر امام، عليهالسلام، و ياري كردن او با نثار جان و مال و بر زبان آوردن آنچه دل بر آن نهادهايم.
چنانكه رسول خدا، صلّيالله عليهوآله وسلم، وقتي دشواري بيعت همه مؤمنان با علي، عليهالسلام، را ديدند به آنان امر فرمودند كه با زبان، عهد و بيعت خود را اظهار كنند.
پس سزاوار است در دوران غيبت، دل به ولايت مولايمان امام زمان، عجّلالله تعاليفرجه، بسپاريم و هر روز عهد و بيعت خويش را با امام، عليهالسلام، يادآور شويم.
چنانكه دعاي عهد مشتمل بر تجديد بيعت براي حضرت صاحبالامر، عجّلالله تعاليفرجه، است و امام صادق، عليهالسلام، درباره آن فرمودهاند:
هركس چهل روز اين دعا را بخواند از ياوران حضرت قائم، عليهالسلام، خواهد بود و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداي تعالي او را زنده خواهد كرد تا در ركاب آن جناب جهاد نمايد...
همچنين مستحب است عهد و ميثاق با آن حضرت را در روز جمعه تازه نماييم كه در اين روز خداوند برولايت امامان، عليهمالسلام، از جهانيان پيمان گرفته است و ثواب كارهاي نيك در آن دو برابر نوشته ميشود و بدون ترديد بيعت كردن از نيكوترين كارها و بهترين و كاملترين عبادتهاست و:
هركس بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند خداوند او را پاداشي بزرگ خواهد داد
اندوهگين بودن و گريستن در فراق امام عصر(عليه السلام)
از نشانههاي دوستي و اشتياق شيعيان به امام عصر (عليه السلام) و دليل معرفت و محبت قلبي آنان به امام، اندوهگين بودن از فراقآن حضرت و گريستن بر مصيبتها و رنجهاي ايشان است،
چنانكه در ديوان منسوب به آقا و مولايمان اميرالمؤمنينعلي(عليه السلام) در بيان دلايل و نشانههاي دوستي راستين آمده است:
و از نشانهها: خنديدنش در ميان مردم است، درحاليكه دلش مالامال از اندوه باشد.
همانطور كه هر يك از دوستان و خويشان بر گردن ما حقي دارند و اگر به گرفتاري و مصيبتي مبتلا شوند، ما نيز به خاطرغم و اندوه آنان اندوهگين ميشويم، مطمئناً اين حق براي پيشوا و مولايمان، حضرت حجت (ع)، بر تمامي مؤمنينسزاوارتر است.
اگر بدانيم كه غيبت طولاني امام چه محروميت بزرگي را نصيب ما كرده است و تحمل اين همه سال انتظار،چقدر براي خود ايشان سخت است، بدون شك روزها و شبهايمان بيذكر ياد او نخواهد گذشت.
امام صادق (عليه السلام) درباره فضيلت اندوهگين بودن در فراق آن حضرت فرمودهاند:
شخص مهموم به خاطر ما كه غم و اندوهش از جهت ظلمي است كه بر ما رفته، نفس كشيدنشتسبيحگويي است و هم او به خاطر ما عبادت است..... هر كس ديدهاش در راه ما گريان شود به خاطرخوني كه از ما به ناحق ريخته شده يا حقي كه از ما سلب گرديده يا حرمتي كه از ما هتك شده يا به خاطر يكياز شيعيانمان خداوند تعالي به آن اشك سالها جايگاهش را در بهشت قرار خواهد داد.
غيبت مولايمان و آنچه از ناراحتيها و حوادث ناگوار بر آن حضرت و بر شيعيان وارد گرديده، از بزرگترين و مهمترينعلل حزن و اندوه ائمه معصومين (عليه السلام) بوده است، چنانكه مفضل بن عمر، از اصحاب خاص امام صادق (عليه السلام) در توصيفاحوال آن امام، آورده است:
زماني ايشان را ديدم كه بر روي خاك نشسته و همچون كسي كه فرزند از دست داده و جگرش سوخته باشد ميگريد.حزن و اندوه چهرهاش را فراگرفته و رنگش را تغيير داده و اشك، چشمانش را پر كرده بود، ميفرمودند:
اي آقاي من! غيبت تو خواب از سرم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و راحتي از دلم برده. اي آقايمن! غيبت تو مصيبتم را به اندوههاي ابدي پيوسته... از جهت مصيبتهاي گذشته و بلاياي پيشين اشكي ازچشمم جاري نشود و نالهاي از سينهاي سر نكشد مگر اينكه در برابر چشمم مجسم ميگردد محنتهاي (تو)كه از آن ها بزرگتر و سختتر است...
پس عرض كردم اين كدام محنت سخت است كه سبب شده اينچنين در ماتم و سوگ بنشينيد؟
امام آهي بركشيد و پريشانياش بيشتر شد و فرمودند:
به درازا كشيدن و طول عمر (قائم)مان و گرفتاري مؤمنين در آن زمان و شك و ترديدهايي كه بر اثرطولاني شدن غيبت او بر ايشان پديد ميآيد و بيشترشان از دين برميگردند و رشته اسلام يعني ولايت را ازگردن بيرون ميافكنند.
اهداء ثواب نماز و قرائت قرآن به امام زمان (عليه السلام)
يكي ديگر از آداب و وظايف مؤمنان منتظر در عصر غيبت، هديه كردن ثواب نماز يا قرائت قرآن به امام زمان عليه السلام، است.
همانطور كه هر يك از ما براي نشان دادن علاقه و محبت خود به ديگران، كلمات محبتآميز بر زبان ميآوريم، به ديدارشان ميرويم يا به آنان هديه ميدهيم تا از دوستي و محبت متقابل آنها برخوردار شويم، با بر زبان آوردن آيات زيباي قرآن يا عبارات و آيات نماز، عشق و علاقه قلبي خويش را به مولايمان حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) هديه ميكنيم تا از محبت و دوستي آن امام بزرگوار بيشتر بهرهمند گرديم.
چنانكه نقل است در زمان امام حسن مجتبي (عليه السلام) دخترك خدمتكاري با دسته گلي خوشبو نزد امام آمد و شاخه گلي را به آن حضرت هديه نمود. امام در مقابل اين كار پاداش بزرگي به وي بخشيد. سپس در مقابل نگاه متعجب اطرافيان خود فرمودند: خداوند به ما دستور داده و فرموده است:
هر گاه كسي شما را ستايش كند شما بايد در مقابل به ستايشي بهتر از آن يا مانند آن پاسخ دهيد .
در واقع ائمه معصومين، عليهم السلام، ما از اين هديهها بينيازند، همانگونه كه دريا از آنچه ابرها بر آن ميبارند بينياز است. ولي ما بينياز نيستيم از اينكه به ايشان هديهاي تقديم نماييم.
البته در اينكه نماز مخصوصي به عنوان هديه به حضرت مهدي يا به يكي از ائمه اطهار، عليهمالسلام، به جاي آوريم يا سورهاي را به عشق آنان ختم كنيم، هيچ حد و وقت و شمارهاي نيست و هر كس به مقدار محبت و توانايياش به محبوبش هديه تقديم ميكند و بر حسب طاقتش او را خدمت مينمايد. بدون شك نماز و قرآني كه با اين نيت آغاز ميشود علاوه بر ثواب و پاداشي كه براي صاحب آن به همراه دارد، پيوند و ارتباط انسان مومن را با امام غائبش محكمتر ميكند كه به وسيله آن ميتواند به محبوب خويش نزديكتر شود.
چنانكه امام موسي كاظم (عليه السلام) در فضيلت آنان كه ثواب قرائت و ختم قرآن رابه پيامبر و ائمه اطهار، عليهم السلام، هديه ميكنند، فرمودهاند:
پاداش آنان اين است كه در روز قيامت با ما اهلبيت خواهند بود.
همچنين يكي از معصومين، عليهم السلام، روايت است كه فرمودهاند:
هر كس ثواب نماز خود (چه واجب و چه مستجب) را براي رسول خدا و امير المؤمنين و امامان بعد از آن حضرت، عليهم السلام، قرار دهد خداوند ثواب نمازش را آنقدر افزايش ميدهد كه از شمارش آن نفس قطع ميگردد و پيش از آنكه روحش از بدنش برآيد به او گفته ميشود: هديه تو به ما رسيد پس امروز، روز پاداش و تلافي كردن (نيكيهاي) توست. دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برايت مهيّا فرموده و گوارايت باد آنچه كه به آن رسيدهاي.
محبت خاص به حضرت ولي عصر(عليه السلام)
محبت به ائمه معصومين، عليهمالسلام، و دوستي ايشان بخشي از ايمان و شرط قبولي اعمال است و در اين باره روايات و احاديث بسياري نقل شده است ولي محبت به مولايمان، حضرت حجت ، عليهالسلام، داراي ويژگيهايي است كه آن را در ميان محبت به ساير امامان معصوم، عليهمالسلام، خاص ميكند:
1- محبت و شناخت امام عصر عليهالسلام ، از محبت و شناخت ساير امامان معصوم عليهمالسلام جدا نميگردد ولي عكس آن چنين نيست. يعني ممكن است كسي نسبت به امامان ديگر محبت و شناخت داشته باشد، ولي حضرت مهدي عليهالسلام، را نشناسد. بنابراين اگر آن بزرگوار را بشناسيم و او را دوست بداريم حقيقت ايمان ما كامل ميگردد،
چنانكه امام رضا ، عليهالسلام، از پيامبر خدا، صلّياللّهعليهوآله، روايت كردهاند:
... هر كس دوست دارد خداوند را ملاقات كند در حالي كه ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد، بايد كه ولايت حجت منتظر را دارا گردد. اينان چراغهايي در تاريكي و امامان هدايت و نشانههاي تقوي هستند. هر كس آنها را دوست بدارد و ولايتشان را بپذيرد، من ضمانت ميكنم كه خداوند او را به بهشت خواهد برد.
2- پيروزي و غلبة نهايي مسلمين بر كافران، زندهشدن دوبارة دين اسلام و برپايي حكومت جهاني حق و عدالت به دست آن حضرت و با ظهور ايشان انجام ميپذيرد.
3- آن حضرت بعد از اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين، عليهمالسلام، از ساير امامان، عليهمالسلام، افضل و برتر است چنانكه امام صادق، عليهالسلام، از رسول خدا، صلّياللّهعليهوآله، نقل كردهاند كه فرمودند:
خداوند از بين روزها، روز جمعه و از ماهها، ماه رمضان و از شبها، شب قدر را برگزيد و از مردم، پيغمبران و از پيغمبران، رسولان و از رسولان، مرا و علي را از من برگزيد و از علي، حسن و حسين را اختيار كرد و از حسين، اوصياء را برگزيد...كه نهمين ايشان افضل آنها ميباشد.
4- تمام آنچه از نعمتهاي فراوان و عنايات بيپايان خداوند، ما را فرا گرفته است به بركت مولايمان امام زمان عليهالسلام، و به واسطة او و احسان اوست
علاوه بر اينها، هرچه محبت و دوستي ما عميقتر و نيرومندتر گردد، آثار و نشانههاي آن بيشتر ميشود همچنانكه درخت هر چه بيشر رشد و پرورش يابد گلها و ميوههايش بيشتر ميشود.
از نشانههاي محبت: ياد كردن از محبوب و از دل بر زبان آوردن خوبيها و زيباييهاي او و كمر بستن به اطاعت و خدمت اوست.
امام صادق عليهالسلام، ميفرمايند:
خداوند رحمت كند بندهاي را كه ما را نزد مردم محبوب نمايد و ما را در معرض دشمني و كينهتوزي آنان قرار ندهد. همانا به خدا سوگند اگر سخنان زيباي ما را براي مردم روايت ميكردند به سبب آن عزيزتر ميشدند...
در مضموني از كلام حضرت علي، عليهالسلام، و امام حسن عسكري، عليهالسلام، نيز آمده است كه هر كس از شيعيان، ما را بشناسد و مردمي را كه از ديدن ما محروم ماندهاند هدايت نمايد و از تاريكي جهل به نور علمي كه ما به او دادهايم بيرون برد، در قيامت تاجي از نور بر سرش ميدرخشد و در بهشت با ما خواهد بود.
منبع: مكيال المكارم، آيت الله سيد محمدتقي موسوي اصفهاني(رحمت الله عليه)
آيت الله مظاهري در ادامه سلسله جلسات دروس اخلاق با اشاره به فراموششدن فضيلت انتظار فرج در عصر حاضر، تأكيد كرد: جامعهاي كه آلوده به فساد اخلاقي است نميتواند ادعاي تشيع كند و انتظار فرج در چنين اجتماعي، يك فضيلت فراموش شده است.
مقصود از انتظار فرج، انتظار براي برافراشته شدن پرچم اسلام كه همان پرچم عدالت و حقيقت است، در سراسر عالم، بهدست شيعيان راستين و به رهبري حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» است و چنين انتظاري كه از والاترين ثوابها برخوردار است، با تلاش و كوشش منتظران حقيقت مييابد.
بديهي است كه همه آدميان ـ با هر دين و مذهبي وقتي بدانند با امر فرج، عدالت اجتماعي سرتاسر جهان را فرا ميگيرد و دنيا از هرگونه ظلم، غمّ، غصّه و اضطراب عاري ميشود، به آن علاقهمند ميشوند؛ ولي اين علاقهمندي كه براي كفّار نيز ممكن است رخ دهد، كافي نيست و انتظار فرج حقيقي محتاج تحقق سه ركن «اعتقاد»، «شعار» و «عمل» است.
جامعه فعلي از لحاظ اعتقاد به مباني تشيع و نيز از حيث تعظيم شعائر از طريق برگزاري جشنها در اعياد و يا برگزاري مراسم عزاداري و نظائر آن، وضعيت نسبتاً مطلوبي دارد، امّا متأسّفانه آمادگي عملي براي ظهور حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» در جامعه ديده نميشود.
كسي ميتواند مدّعي انتظار فرج و آمادگي عملي ظهور منجي شود كه توانسته باشد با كسب تقوا، يعني انجام واجبات و اجتناب از محرّمات، رضايت امام زمان«ارواحنافداه» را تحصيل نمايد و علاوه بر آن، حاضر باشد تمام تعلّقات مادي خويش را در راه اسلام و جهان شمولي اين دين مبين فدا كند.
جامعهاي كه آلوده به فساد اخلاقي است و مردم آن حتّي در جشنهاي مهدوي، مرتكب گناهاني نظير اختلاط بين زن و مرد و نگاههاي آلوده ميشوند، و جامعهاي كه افراد آن مبتلا به گناهان بزرگي همچون دروغ، غيبت، تهمت، تظاهر و ريا بوده و نه تنها حاضر به نثار اموال و اولاد خويش در راه اسلام نيستند، بلكه در پرداخت خمس و زكات و ديون واجب مالي نيز كوتاهي مينمايند، نميتواند ادعاي تشيع كند و «انتظار فرج» در چنين اجتماعي، يك فضيلت فراموش شده است.
هر زماني كه جامعه رنگ تقوا به خود بگيرد و مردم علاوه بر اجتناب از گناه و مداومت به انجام همه واجبات، قانون مواسات را در بين خود حاكم سازند و از همديگر دستگيري نمايند، قاعده لطف پروردگار متعال اقتضاء ميكند كه فرج حاصل شده و حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» ظهور فرمايند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در ابتداي زمان حاكميت جمهوري اسلامي در ايران، جامعه به صورت يك پارچه آماده ظهور شد و در آن زمان، احساس ميشد كه ظهور نزديك است. امّا پس از مدّتي با رخنه سه فساد اخلاقي، اداري و اقتصادي در بدنه جمهوري اسلامي و در بين مردم، زمينه ظهور حضرت ولي عصر «ارواحنافداه» از بين رفت.
حضرت بقية الله الاعظم «ارواحنافداه» براي اصلاح جهان نياز به ياراني صالح دارند، همچنان كه براي برقراري عدالت اجتماعي، افرادي عادل، متّقي و حقيقتخواه، بايد به ياري ايشان بشتابند و بديهي است كه با كساني كه خود، مفسد و ظالم و حقيقت ستيز هستند، اطلاح عالم و بسط عدالت و گسترش حقيقت، امكانپذير نيست. و از اين رو تا زماني كه منتظران فرج، صالح، متّقي و عادل نشوند، ظهور آن حضرت تحقّق نخواهد يافت.
خداي تعالي با بيان نوراني «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، ايمان و تقوا را به عنوان زير بنا و روبنا، دو شرط اساسي براي دستيابي شيعيان به حكومت جهاني و برقراري عدالت و امنيت اجتماعي توسط آنان بر ميشمرد و تأكيد ميفرمايد كه حضور شيعيان در حكومت سرتاسري اهل بيت«عليهمالسّلام» كه عاري از ظلم، تبعيض، فساد، فقر، اضطراب و ناامني است، نياز به لياقت و زمينهسازي دارد و با زيربناي ايمان و روبناي تقوا حاصل ميگردد.
جامعهاي لايق ميزباني از حكومت جهاني اهل بيت«عليهمالسّلام» است كه افراد آن با هم متّحد باشند و با غيبت، تهمت، شايعه و اهانت، به دشمني با يكديگر نپردازند تا بتوانند با اتّحاد و يكپارچگي، حكومت حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» را اداره نمايند.
حضرت آيت الله مظاهري با تفسير آيه شريفه «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يرِثُها عِبادِي الصَّالِحُونَ»، شيعيان حقيقي و افراد صالح و شايسته را وارث كره زمين برشمرد و افزود: شيعيان راستين كه به صورت توأمان به قرآن و عترت تمسّك ميجويند و به خصوص از نظر عملي، به دستورات انسانساز قرآن كريم توجّه كرده و پيرو اهل بيت«عليهمالسّلام» هستند و در حدّ توان، كردار و گفتار خود را به اعمال اهل بيت«عليهمالسّلام» شبيه ميسازند، وارثان و تمكّنيافتگان آينده جهاني خواهند بود.
كسي كه خود را شريك غم و اندوه ديگران نميداند و با وجود مشكلات فراوان معيشتي و معضلات اجتماعي و ناهنجاريهاي روحي و اخلاقي در وضع كنوني، با خودخواهي به فكر زندگي خود و اطرافيان خود است، افكار و اعمال او به اهل بيت عصمت و طهارت«عليهمالسّلام» شباهتي ندارد و در زمره شيعيان اميرالمؤمنين«عليهالسّلام» محسوب نميشود.
مردم از نظر معيشتي در تنگناهاي فراواني قرار دارند و بدون شك در بسياري از موارد، محتاج نان شب و مايحتاج اوليه زندگي هستند، ازدواج جوانان با موانع فراواني مواجه است و مفاسد متعدّدي را به همراه دارد و بيكاريهاي گسترده، مايه گسترش فساد و جرم شده است و طبعاً اين جامعه با اين معضلات، آماده و مهياي ظهور نيست.
اگر در جامعه، قانون مواسات و روحيه تعاون و ديگر گرايي، جايگزين خودخواهي، خودمحوري و تجمّل گرايي شود و مسئولان بهجاي دعواهاي سياسي و كارهاي شعاري، به مشكلات اقتصادي مردم به نحو صحيح رسيدگي كنند، بسياري از معضلات معيشتي به سرعت برطرف خواهد شد و در اين صورت، انتظار فرج، معناي ديگري مييابد و نسل جوان، از روي سرخوردگي و نااميدي به موضوع انتظار فرج نگاه نخواهد كرد.
اگر به مردم خدمت نميكنيد و به رفع معضلات معيشتي آنان نميپردازيد، لااقل مردم را تحقير نكنيد و در كارهاي آنان مانع ايجاد نكنيد.
امام زمان«ارواحنا فداه»با معجزه و خرق عادت، بر كره زمين مسلّط شده و حكومت جهاني تشكيل خواهند داد، اما در اداره حكومت عادلانه خويش از معجزه و خرق عادت بهره نميگيرند، بلكه با اجراي دقيق احكام و قوانين جامع و مترقّي اسلام، حكومت قرآني تشكيل ميدهند و همه معضلات اقتصادي، معيشتي و اخلاقي جهان را رفع كرده و امنيت ظاهري و باطني و زندگي عاري از ظلم، تبعيض، فقر، عزوبت، غم، غصه، نگراني، دلهره و اضطراب براي همه جهانيان به ارمغان ميآورند.
حضرت وليعصر«ارواحنافداه» نه در تصرّف كره زمين و نه در اداره حكومت، از جنگ، خونريزي، قتل عام، بمب اتم و سلاحهاي كشتار جمعي و روشهاي سياست بازانه بهره نميگيرند.
برخي روايات جعلي و نادرست در طول تاريخ به تحريف ظهور و حوادث مربوط به آن پرداختهاند و چهره متفاوت و نادرستي از شيعيان و حضرت وليعصر«ارواحنافداه» معرّفي نمودهاند كه شيعيان در اين خصوص بايد به جعلي بودن اينگونه روايات توجّه داشته باشند.
:امام علي (عليه السلام) پس از واقعه نهروان خطبه اي مي خواند و ويژگي هاي فتنه را چنين توصيف مي كند
«داستان فتنه ها چنين است؛ هنگامي كه رو مي آورند فضا را به شبهه مي آلايند، اما چون پشت مي كنند سخت آگاهي بخشند. به هنگام روي آوردن ناشناخته اند، اما به گاهِ رفتن كامل شناخته شده اند. هجومشان گردبادي كور را مي ماند كه به شهري فرود مي آيد و شهر را ناديده مي گيرد...»
نهج البلاغه، ترجمه : محمد دشتي، خطبه 93، ص174
فراماسونري
الف- فراماسونري جهاني
فراماسون گرفته شده از كلمه فرانسوي فرانماسون (franemason) بوده كه ترجمه لغوي آن "بنّاي آزاد" مي باشد. تاريخ تشكيل فراماسون ها به قرون وسطي برمي گردد و بدين نحو كه در آن ايام بنّاههاي آزاد روز مزد دوره گرد، با تشكيل اتحاديه اي در شهري از فرانسه گرد هم آمده و براي پيش برد منافع مشترك شان تصميماتي اتخاذ مي كردند و آن ها پس از مدتي تشكيلاتِ مخفي و زيرزميني خود را به نام فراماسون ناميدند… در قرون 18 و 19 ميلادي تشكيلات فراماسون به خدمت امپرياليسم درآمد و همانند ميسيون ها (هيأت هاي مذهبي) به عنوان جاده صاف كن استعمار به مناطق مختلف دنيا گسيل داده شدند… بزرگترين لژ آنان در انگليس تشكيل شد كه عمدتاً بعنوان عامل انگليس عمل مي كردند و اعضاي اصلي اين دستگاه از اعيان، اشراف، سرمايه داران و بازاريان متموّل بودند. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، شعب دستگاه فراماسون در كنار استعمار به كشورهاي اسلامي، بخصوص تركيه، ايران و جهان عرب راه پيدا كردند… فراماسون عضو انجمن هاي سري است كه با استعمار انگليس سيا و امريكا رابطه مستقيم داشته و مرام ادعايي-اش اخوت و برادري، ولي انگيزه اصلي وي تصاحب قدرت و زور و زَر و خدمت به امپرياليسم مي باشد.(1) بطور كلي مي توان گفت كه فراماسونر در سده 18 از هر جهت يك نهاد وابسته به بورژوازي به شمار مي رفت و از طرفي همين طبقه نوپا بود كه در برابر دو طبقه ديگر اشراف وابسته به كليسا و اشراف حاكم بر سياست دولت، بپاخاسته و به كمك عوامل و نهادهاي خود از جمله انجمن هاي فراماسون گري، خواهان آزادي، آزادي از نوع فئوداليته مذهبي و سياسي، آزادي در كار، بازرگاني و انباشتن سرمايه بود. بوژروازي فرياد برابري سر مي داد، زيرا مي خواست در زمينه حقوق سياسي و اجتماعي و اقتصادي و قضايي …با دو طبقه ديگر برابر باشد.(2) از پيشتازان انقلابي و سياسي نيمه دوم سده هيجدهم كه به جرگه فراماسون گري پيوستند انقلابيون آمريكا بودند ولي فراماسون گري در آمريكاي شمالي به كوشش فراماسونري انگليسي، اسكاتلندي وايرلندي در دهه هاي آغازين سده هيجدهم پديد آمد …(3)
* شخصيت هاي معروف جهاني كه جزو فراماسون ها بوده اند:
- بنيامين فرانكلين كه از امضاكنندگان بيانيه استقلال امريكا و به عنوان استادبزرگ پنسيلوانيا بود.
- جرج واشنگتن اولين رييس جمهور آمريكا در سن 21 سالگي يعني در 1776 فراماسون شد.
- به گفته ويل دورانت در تاريخ تمدن، گروهي از كشيشان كليسا و حتي برادران لوئي شانزدهم شاه فرانسه فراماسونر بودند.
- انديشه گران و نويسندگاني چون مونتيسكيو، ولتر، روسونيز فراماسونر بودند.
- انقلابي نام دار فرانسه "ميرابو" خود فراماسونر بود.
- تزارپتر سوم در 1762 به عضويت فراماسونري درآمد.
- به گزارش برخي اسناد، گريبايدوف سفير روسيه در ايران به سال 1828 فراماسونر بود.
- لئون تولستوي: وي كه نويسنده نامدار روسي است در كتاب جنگ و صلح بخشي از كتاب را درمورد يكي از قهرمانان داستان بنام پي ير به ذكر آداب و رسوم فراماسونان اختصاص مي دهد كه خود نشان رشد اين مسلك در روسيه بوده است.
- ادوارد هفتم پادشاه انگليس استادبزرگ فراماسونري انگلستان بود در سال 1901.
- شاهزاده ويلز كه سپس شاه انگلستان شد، ابتدا عنوان استاد بزرگ فراماسونري را براي خود برگزيد و سپس آن را رها كرد و عنوان "نگهبان فراماسونري انگلستان" را براي خويش انتخاب نمود.
- ژنرال ولزلي (welseley) فرمانده نيروهاي انگليسي در خيزش ميهن پرستانه عرابي پاشا در مصر به سال 1882 ميلادي فراماسونر بود.(4)
ب- فراماسونري در ايران
ميرزا ملكم خان ناظم الدوله كه در سال 1274/1857 به عضويت لژ "دوستي صادقانه پاريس درآمده بود، نخستين بار در سال 1275/1858م يك انجمن پنهاني بنام فراموش خانه در تهران بنياد نهاد و گفته شده است كه ملكم خان همنوايي ناصر الدين شاه را براي اينكار نيز بدست آورده بود ولي در سه چهار سال بعد فراموش خانه توسط ناصرالدين شاه تعطيل شد. پس از كشته شدن ناصرالدين شاه سال 1314/1896 (آنان كه با فراموشخانه آشنا بودند) انجمني همانند فراموش خانه ولي به نام "جامعه آدميت" بنياد نهادند و انديشه هاي ملكم خان را تبليغ كردند سرپرست اين انجمن پنهان عباسقلي خان آدميت بود كه اعضاي آن را بسياري از سرشناسان ايران تشكيل مي دادند… لازم به تذكر است جامعه آدميت در انقلاب مشروطيت ايران كه از 1324/1906 آغاز شد سخت درگير بود و در پيش برد آرمان هاي انقلاب نيز كوشيد… در سال 1325-1907 نخستين انجمن فراماسون گري ايران كه از سوي سازمان هاي فراماسون گري ايران كه از سوي سازمان هاي فراماسون گري به رسميت شناخته شد نام گرفت و يكي از كساني كه به لژ بيداري پيوسته بوده ميرزا صادق-خان امير فراهاني مشهور به اديب الممالك شاعر نامدار بود… بسياري از كساني كه به لژ مذكور وابسته بودند، از چهره هاي سرشناس و پر تكاپوي انقلاب مشروطيت ايران به شمار مي رفتند يكي از آنان حاج عليقلي خان سردار اسعد بختياري بود كه حتي به عنوان فرمانده و رهبر مشروطه گران اصفهان در سال 1327/1909م تهران را گشود… به ديده ما كارگردانان چهره هايي مانند سردار اسعد فراماسون در انقلاب مشروطيت نقشي جز به بيراهه كشاندن انقلاب نداشتند…در سال 1957م/1336 دكتر منوچهر اقبال نخست-وزير شد، وي علاوه بر خودش كه رهبر سازمان فرماسون گري بوده سياهه اي از لژهاي فرماسون گري و آماري از اعضاوابسته بدان لژها در ايران بدست آورد. در اين سياهه نام مهندس جعفر شريف امامي رييس مجلس سنا به عنوان استاد بزرگ و نام احمد علي آبادي به عنوان دبير كل آمده… بود. پس از انقلاب اسلامي ايران به سال 1357 شمسي يكي از مراكز فراماسون گري كه به آن "ستاد عمليات استاد اعظم جعفر شريف امامي مي گفتند" كشف گرديد… و روشن شد كه نه تنها در روزگار محمدرضا شاه پهلوي سياست كلي ايران بلكه سررشته اقتصاد كشور نيز به شيوه اي بنيادي در دست فراماسونان بوده است… از پيگيري تكاپوي فراماسونان ايراني پس از انقلاب اسلامي آگاهي هاي بسنده نداريم، و تنها خبري كه در اين زمينه بدست آمده از برنامه اي ويژه سرچشمه مي گيرد كه از كانال چهار تلويزيون انگليس در 9 مه 1988/19 ارديبهشت 1367 پخش شد. در آن برنامۀ سري به آگاهي همگان رسيد كه تشكيلات فراماسونان ايراني پس از انقلاب اسلامي 1357 شمسي به ايالت كاليفرنيا در آمريكا انتقال يافته است.5
پي نوشتها:
1. نقوي، علي محمد، جامعه شناسي غربگرايي، اميركبير، تهران 1361، چاپ اول، ج اول، ص 158و 157.
2. حائري عبدالهادي، تاريخ جنبش ها و تكاپوهاي فراماسونري در كشورهاي اسلامي، آستان قدس 1368، ص 28.
3. همان منبع، ص 29.
4. حائري، همان، صص 27 تا 39.
5. حائري، همان منبع. صفحات 53-50، مراجعه شود به كيهان هوايي شماره 777.
-------------------------------------------------------------
به گزارش خبرنگار مشرق، دوشنبه شب (24 مرداد) يكي از جوانان بسيجي ساكن خيابان شهيد كلاهدوز و از اعضاي ناحيه شهيد مفتح در حال مراجعت از مراسم هيات، در حوالي خيابان ميرداماد با چند خانم كه وضع نامناسب ظاهري داشتند برخورد مي كند.
شاهين ميرزايي كه همراه دوست خود بوده، پس از مشاهده اين افراد به طرف آنها رفته و يكي از اين بانوان را مورد امر به معروف و نهي از منكر قرار مي دهد.
در همين حين يكي از گشت هاي كلانتري گاندي در محل حضور پيدا كرده و اقدام به پرس و جو از اين جوان بسيجي مي كند. اين جوان بسيجي نيز با بيان اينكه قصد امر به معروف داشته خواستار انتقال خانم بدحجاب به كلانتري مي شود.
بنابر اين گزارش، مامور كلانتري گاندي در كمال ناباوري اين دو جوان را به اتهام مزاحمت براي نواميس بازداشت و به كلانتري انتقال مي دهد. در محل كلانتري نيز به دو جوان اعلام مي كنند كه اين خانم از شما شكايت كرده و پرونده شما به آگاهي ارجاع مي شود.
پدر شاهين ميرزايي در گفت و گويي كه در اين زمينه با خبرنگار مشرق داشت گفت: روز بعد از دستگيري فرزندم وقتي به محل پايگاه آگاهي مراجعه كردم ديدم كه به فرزندم و دوستش پابند فلزي زده اند و دستان اين دو جوان بسيجي را با دستبند به يكديگر بسته اند به گونه اي كه انگار دو قاتل را دستگير كرده اند.
همچنين پدر شاهين ميرزايي اعلام كرد كه فرزندش و دوست او، به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند.
گفتني است بازپرس اين پرونده نيز پس از تفهيم اتهام و بعد از اينكه دو جوان اظهار كرده اند كه قصد امر به معروف داشته اند، به آنها گفته "شما حق نداريد امر به معروف كنيد، مگر مملكت نيروي انتظامي ندارد؟"
با توجه به اتفاقات اخير و تاكيد همه جانبه مسوولان به حمايت از آمرين به معروف و ناهيان از منكر، اينگونه برخورد هاي تلخ با جواناني كه قصدي جز ارشاد نداشتند بسيار تلخ و باور نكردني است. خبرنگار مشرق تا روشن شدن وضعيت اين جوانان، پيگيري هاي خود را ادامه خواهد داد.
گفت و گوي خبرنگار مشرق با پدر شاهين ميرزايي (كه از جانبازان دفاع مقدس نيز هست) به زودي منتشر خواهد شد.
دنياى اسلام هم در اين ماههاى اخير، حوادث بزرگى را دارد از سر ميگذراند. دنياى اسلام عظمت حضور مردم در صحنه را به همهى جهانيان و به همهى تاريخ نشان داد. يك بار در سى و دو سال قبل از اين، ملت ايران اين عظمت را، اين اقتدار بزرگ را نشان داد. مردم ما با تنِ خودشان جانها را كف دست گرفتند و در خيابانها وسط ميدان آمدند و توانستند تحولى ايجاد كنند كه مسير تاريخ منطقه را، بلكه به يك معنا مسير تاريخ جهان را تغيير داد. امروز بار ديگر مردم در صحنه هستند. حضور مردم در صحنه، گرههاى ناگشودنى را، قفلهاى بازنكردنى را باز كرد. كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟ كى فكر ميكرد دستى هست كه بتواند اين بتها را بشكند؟ اما اين دست، بود. اين دست، دست ملتها بود. همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد؛ آن هم با اتكاء به ذكر الهى، با گفتن تكبير، با گفتن نام خدا و آوردن ياد خدا، اين نشاط و اقتدار را پيدا كردند و اين كار را كردند؛ كار عظيمى است.
البته مسائل به اينجا تمام نشده است و تمام نميشود؛ اين شروع است، اين آغاز يك راه طولانى است. ملتها بايد هوشيار باشند. ما همين تجربه را داريم. بعد از آنكه صحنهى انقلاب، با آن عظمت و شكوه، از حالت انقلابىِ خودش خارج شد و حكومت و دولتى بر سر كار آمد، فوراً راه افتادند، براى اينكه بيايند؛ شايد بتوانند با شيوههاى خودشان و ترفندهاى خودشان امور را قبضه كنند؛ بر روى موج سوار شوند؛ از موقعيتِ پيشآمده باز سوءاستفاده كنند. هوشيارى ملت و رهبرى پيامبرگونهى امام بزرگوار ما نگذاشت. ملتهاى مسلمان، چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيهى كشورها، امروز اين هوشيارى را احتياج دارند. بايد نگذارند پيروزىهائى كه به دستشان آمده است، به وسيلهى دشمنان مصادره شود. فراموش نكنند؛ آنهائى كه امروز در صحنهى ليبى حضور پيدا كردند و خودشان را صاحب قضيه ميدانند، همان كسانى هستند كه تا چند صباح قبل با همان كسانى كه بر ملت ليبى ستم ميكردند، مىنشستند و همپياله ميشدند. امروز آنها آمدهاند و ميخواهند از موقعيت استفاده كنند؛ ملتها بايد هوشيار باشند، بيدار باشند.
البته ما از وضع بحرين بسيار نگرانيم. به مردم بحرين جفا ميشود، ظلم ميشود؛ وعدههائى داده ميشود، اما به آن وعدهها عمل نميشود. ملت بحرين، ملت مظلومى است. البته هر حركتى، هر اقدامى وقتى براى خداست، وقتى عزم و اراده پشت آن هست، اين حركت به طور قطع به پيروزى خواهد رسيد؛ اين در همه جا صادق است، در آنجا هم صادق است